با جریان زندگی همسو شو
قرار نیست من دانش و اطلاعاتی پیدا کنم و زندگی برام سخت بشه. من باید یاد بگیرم که این اطلاعاتی رو که من دارم پیدا می کنم، قراره به من کمک بکنه که من یک زندگی آرام و موفق و درونی داشته باشم. من باید برای خودم وقتی رو در نظر بگیرم. تمام کائنات از ازل تا به امروز، هزاران اتفاق افتاده، تا امروز من و تو اینجا بشینیم و این لحظه رو بگیم زندگی.
توی کره ی زمین، زلزله و سیل و هزاران اتفاق، آتشفشان ها همه اینها شکل گرفت تا این چیزی که امروز هست رو ما ببینیم. خیلی از انفجارات کیهانی رخ داد تا جهان امروز جایگاه خودشو داشته باشه. جهان رو به جلو رفتن است، رو به پیشرفت است. هر اتفاقی که داره میوفته قراره که یک حرکت جدیدتر و زیباتر و کامل تری رو به وجود بیاره. پس ما دقت کنیم اگر موضوعاتی توی زندگیمون هست، غر نزنیم، گلایه نکنیم، انتقاد نکنیم، قضاوتش نکنیم.
یادمون باشه پذیرش اتفاقاتی که به نظر ذهنی ما ناپذیرفتنی میاد، وقتی ما میپذیریمش، بهترین منبع روحانی رو به دست میاریم. ما باید متوجه باشیم وقتی یک مسیری رو تو زندگی ما، جهان هستی، رو میکنه، این مسیر قراره برای ما اتفاقات جالب مادی و معنوی داشته باشه. شما انگشت دستتون رو با چاقوی کوچولو ببرید. هیچ کاری برایش نکنید. چند روز دیگه اون انگشت خوب میشه و زخم بسته میشه و ترمیم پیدا میکنه. جهان رو به جلو رفتنه رو به پیشرفته. زمانی که انسان از گونه شامپانزه ها جدا شد، به وجود آمد، و یک گونه جدیدی خلق شد. شامپانزه ها روی چهار دست و پا راه میرفتند و شیر ها میومدن اونارو میخوردن. متوجه شدن اگه روی دو پا بدون بهتر و سریع تر و کامل تر میتونن از دست شیرها در امان باشند و فرار کنن. اونایی که روی دو پا رفتن موفق شدن، پیروز شدن و زندگی کاملتری رو برای خودشون پیدا کردن. اما اونایی که روی چهار دست و پا رفتن همه خورده شدن.
جهان هستی اتفاقاتی رو برای ما رو میکنه که ما باید با این اتفاقات همسو بشیم و هم مسیر بشیم. فقط برای این موضوع که ما کاملتر میشیم و جامع تر. این صدای ذهن و بازی ذهنه که به شما میگه آخ آخ این اتفاق افتاد و وای وای چی میخواد بشه… نه! یکی از موضوعاتی که اکثر انسانها امروز درگیرش هستند، شلوغی ذهن پیدا کردن، خستگی افکار دارند، این است که مدرنیت زندگی برایشان شده دردسر. من عمری رو تلاش کردم که یک کارخانه خوب داشته باشم و پول دربیارم. حالا اون کارخونه باعث شده من هر شب تو اتاقم به جای این که راحت بخوابم، تا صبح راه میرم و به فکر اینم جنسم رو خوب بخرند، دلار گرون نشه، تحریم نشیم. اگه قراره من دو تا ماشین عالی لوکس داشته باشم ولی از ترس تو خونه نتونم بشینم و همش میخوام استرس داشته باشم که چه اتفاقی برای ماشینم توی خیابون داره میفته، خب این ماشین به درد من نمیخوره. اینستاگرامی که باعث دردسر ذهنی من بشه چه نبوغیتی میتونه تو زندگی من خلق کنه؟ تلفن تصویری که باعث دردسر افکارم بشه چطور میخواد امکانات روز و رفاهی رو برای من تامین کنه؟ پس بیایم دقت کنیم که جهان هستی رو به جلو رفتنه و با تمام سرعت داره میره.
شما عمرتونو نگاه کنین این چند سالی که گذشت، مثال برق و باد بود. به همین راحتی ادامه ی زندگیتون هم میگذره. عباس دقت کن. کجا هستی؟ چیکار میخوای بکنی؟ برنامه ات چیه؟ از کجا آمده ای؟ آمدنت بهر چه بود؟ بیاین دقت کنیم مسائلی که تو زندگیمون پیش میاد، راه های جدیدی رو برای ما بوجود میاره. اتفاقاتی که به نظر ما سخت هستن، اگه ما درس بگیریم و بپذیریمش و نجنگیم باهاشون یک مسیر جدید و معنوی بسیار عالی برای ما تولید میکنه. به قول قدیمیا میگفتن خونه ای که دزد بزنه اساسش نو میشه. وقتی دزد بیاد یخچال شما رو ببره، شما میری یخچال نو میخری. پس نو میشه. منتها این ذهنه که به شما احساس قربانی شدن میده. میگه شما مالباخته شدی… نه.
یادمون باشه با حرکات کائنات جلو بریم، با نظم کیهانی جلو بریم، با ریتم زندگی یکی بشیم تا بتونیم تغییر رو تو خودمون حاصل کنیم و مثال اونایی که روی چهار دست و پا رفتن و شیر ها اونا رو خوردن، ما خورده نشیم. اگر مسائلی توی زندگی هست با جریاناتش پیش بریم. زور نزنیم. نجنگیم. اصرار نکنیم. یادمون باشه ما تو یک نظم کیهانی قرار داریم که هستی هوشمند اون رو اداره میکنه. ما بهش میگیم خداوند. مثال همیشگی من، شما وقتی یک سطل ماست خالی رو آب میکنی و دسته اش رو به دست میگیری و خیلی مرتب میچرخونیش، از سطل آب بیرون نمیریزه. اگر یه ذره کج و راست بچرخونی اش، آب سطل خالی میشه. با ریتم و آهنگ و جریانات زندگیمون یکی بشیم، همسو بشیم، هم مسیر بشیم تا تغییرات حاصل بشه، راههای جدید مادی و معنوی عالی تری برامون روشن بشه و هدف خلقت و کائناتی خودمون رو پیدا بکنیم و از زندگیمون لذت ببریم، تغییر کنیم، بپذیریم و با جریان زندگی همسو بشیم. الهی به امید تو نه به امید خلق روزگار…